14 هفته و 6 روز

سلام جوجه طلايي من

كوچولوي گرانبهاي من يه عالمه راز دارم كه برات بگم همه رو برات ميگم قربونت برم تو كي اينقدره خوش خبر بودي من نيم دونستم عزيزك پر بركت من بابايي ات همش بهت ميگه جوجه خوش روزي اينقدره چيزاي خوب خوب داري برا خودت مياري كه حد نداره عشق ريزه ميزه من ....

ديگه كم كم داري 15 هفته ميشي دقيقا اين شكلي :

بعدم من اينقدره دوستت دارم كه نگوووو اصلا منو اذيت نكردي گاهي چشام پر اشك ميشه از اينهمه محبت خدا و خوب بودن تو موچووولوي من ...

لحظه شماري م كنم 26 تير بشه بريم پيش دكتر جونت و بعدشم برم يه سونوي تعين جنسيت ببينم اين جوجه كوچولو شاهزاده است يا پرنسس ....!!!

يه چيزي كه برات بگم اينه كه ماماني مرضيه ات خيلي عاشقته هر روز از تو مي پرسه هر روز مي ره بازار و برات چيزاي خوشگل مي بينه همه رو برات مي خره ياد كودكي خودم مي افتم و ماماني خدا رحمتش كنه چقدر منو دوست داشت از همه بيشتر يه دونه دختر بودم بين همه اخي .... يادش به خير حالا هم خدا هي ماماني مهربون هب تو داده كه كلي دوستت داره خيالت راحت يه عالمه عشق هاي قلنبه منتظرن كه تا فقط تو بيايي و همه جا رو روشن كني به لطف خدا ....

راز دلم رو يواشكي بهت ميگم فعلا اينجا نمي گم تا به موقعش ........