شماره 3 مسافرت - سفر به همدان - سيسموني پارت 1
سلام فرشته كوچولوي طلايي من مي خوام از مسافرت تعطيلات تابستوني برات بگم كه اگه هر جاي ديگه اي مي رفتم اينقدره آرامش نداشت كه خونه ماماني مرضيه و بابادي حسن داشت روز يكشنبه باباجونت برامون بليط گرفته بود و ساعت 7.5 صبح كلي برامون خوراكي گذاشت و با اتوبوس ما رو راهي كرد همدان خوب بنا بر دلايلي من و تو جوجه تنهايي مي ريم همدان مسافرت ... ! خلاصه اتوبوس خيلي خوب بود و ما خيلي زود رسيديم خونه اينكه مي خوام چند روزي اينجا بمونم خيلي لذت بخشه هيچ جا خونه مامان باباي آدم نمي شه خدا همه مامان باباها رو حفظ كنه ايشالله مامان باباي مهربون منم حفظ كنه الهي آمين خلاصه برات بگم هر روز بهتر از ديروز سپري شد . دايي موري ...