زحمت های فوق العاده زیاد مامانی و بابادی
سلام پسر کوچولی مامانی
دیگه کاملا به روزهای شمارش معکوس نزدیک شدیم عزیزم . از اون ماجرای نا خوشایند بیمارستان و هول خوردن همه ما به خاطر ریسک زود به دنیا اومدنت مامانی و بابادی یکشنبه هفته پیش اومدن تهران برای کمک کردن به تمیز کردن خونه اخه می خواستیم برای اومدن تو به خونه حسابی همه جا را اب و جارو کنم هدیه کوچولوی الهی .خلاصه بگم که خونه واقعا کثیف بود و یه روز کامل طول کشید که خونه مون عین دست گل بشه
و همین جا جا داره هزار تا از مامانی و بابادی تشکر کنیم که اینقدره کمک کردن و خسته شدن .
عصری هم دیگه خسته بودیم ولی حسابی دیدن یه خونه تمیز می چسبیدددددددددد
بعدش هم با مامانی ساک بیمارستان تورو جمع کردیم وای که چه هیجانی داشت گذاشتن لباس ها کوچولو و خوشبو توی ساک تو عزیزم .
اینم عکس از وسابل و ساک ات عزیزم :
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی