طاها فرشته عشقطاها فرشته عشق، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 13 روز سن داره

با تو مادر شدم نور كوچولوي من

6 اسفند سال 85 بود که ....

1392/12/7 9:23
نویسنده : مامي غزل
182 بازدید
اشتراک گذاری

سلام میوه خوشمزه من

٦ اسفند سال ٨٥ یعنی درست ٧ سال پیش بود که در یه روز سرد زمستونی من و بابا حمیدت با هم اشنا شدیم دور میدون کاج سعادت آباد ، اون میدونه رو حالا دیگه خرابش کردن و چهار راه ساختن ولی اگه هزار بار دیگه ام خرابش کنن باز اونجا جایی که بود سرنوشت زندگیم رقم خورد مسافر راه آینده مو اونجا بود که دیدم و همراهش شدم اون روزی که باهم اونجا قرار گذاشته بودیم و من کمی دیر رسیدم اونجا که سوار پژو ٤٠٥ نقره ای اش شدم با پالتوی کرمی رنگ که هنوزم که هنوزه نگهش داشتم و تا امروزه روز بهم میگه اون پالتوهه خیلی قشنگه و اون کت سفید مشکی و بلوز جوردانوی بابات با شلوار لی که همیشه تیپ مورد پسند من بوده ، و اونارو رو هم هنوز نگه داشتیم به یاد اون روز ، و خلاصه اون روز برفی تا امروز سر فصل زندگی مشترک مون شده .حالا این زندگی با میوه شیرینی چون تو مزه نویی از جنس تغییر گرفته است .چه کسی فکر می کرد او با کت مشکی سفیدش پدر فرزند من شود ... و من غزل مادر شوم و اینها را همه مدیون خدای مهربانی هستم که همیشه در گوشه کنار تمام مشکلات و غم ها ،‌شادی ها و پستی بلندی ها کنارم بوده است مدیون اش هستم برای مخلوق کوچکی که اکنون دنیای بزرگ من شده است . می دانم روزهای زندگی می گذرد و روزی شاید من مادر پیری شوم شاید این ٧ سال ١٧ سال شود و من همچنان خداوندم را شکر خواهم کرد گرچه در این راه چه بسیار سختی ها را هم که در کنار بسیاری شادی ها به من داد .

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)