طاها فرشته عشقطاها فرشته عشق، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 16 روز سن داره

با تو مادر شدم نور كوچولوي من

طاها مرد مسلمان - ختنه - 2 ماه و 20 روزگی

1392/12/14 9:46
نویسنده : مامي غزل
499 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسر کوچولوی معصوم و مظلوم من

عزیزم امروز قرار بود که کار سختی انجام بدیم، خوب باید تورو می بردیم و ختنه می کردیم و می دونستم هرچه کوچولوتر باشی راحت تری .راستش حمید اصلا دوست نداشت بریم یعنی دلش نمی اومد ولی من اصرار کردم که بریم و زودتر راحت شی این بود که ساعت 1 بیمارستان لاله از دکتر صالح پور وقت گرفتیم و بردیمت .قبل تو یه یه نوزاد 20 روزه رو بردن و اوردن و اصلا گریه نکرد کمی خیالم راحت شد توی دلم غوغا بود اما به روی خدم نمی اوردم به خاطری که حمید استرس نگیره .چون توی اینجور مواقع بحرانی صبرش کمه من گاهی خیلی احساس تنهایی می کنم چون هم مجبورم خودمو دلداری بدم هم شرایط بحرانی رو تاب بیارم هم به اون دلداری بدم خیلی کارم سخت میشه و دلم میگیره ولی خوب اینم جزئی از زندگیم شده .وقتی تورو صدا زدن که ببرن توی اتاق دستام می لرزید تا دادمت بغل بهیار . چند دقیقه معطل شدیم و تورو اوردن و داشتی طیاد گریه می کردی تورو چسبوندم به خودم و شیرت دادم که ارامش بگیری ولی اصلا ساکت نمی  شدی حمیدم خیلی عصبی بود مدام قدم میزد و زا اینکه ختنه ات کردیم ناراضی بود و غر می زد ، سعی می کردم آرامش خودمو به خاطر تو حفط کنم اما دلم غصه می خورد . یه نوزاد دیگه بود که همراه باباش و خاله اش اومده بود شای دمنم اگه خواهر داشتم اینجا همراهم بود نمی دونم ..... ولی من خیلی تنهام همش از خدا می خوام وقتی تو بزرگ میشی همدم شی برام یه پسر خوب و مهربونی باشی و اونجاهایی که من تنها میشم اونجاهایی که هیچ کس نمی تونه برام پر کنه تو برام پر کنی ...

خلاصه اینکه این کار سخت تموم شد اومدیم خونه و تو دیگه ساکت بودی و با استامینوفونی که بهت داده بودن همش خوابیدی تا اینکه رسید به عوض کردن تو و برداشتن اون پانسمان بیمارستان ، یکی از سخت ترین لحظاتی بود که تجربه می کردم . این جرات رو نمی دونم حس مادر بودن بود که به من می داد یا هر چیز دیگه ای .... ولی من حس کردم با تو چقدر قوی میشم و چه این حس زیباست.

اینم عکس طاها داره می ره ختنه شه پسرم :

به قول زی زی عین نون خامه ای شده قلب

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان شازده پاشا
14 اسفند 92 10:14
واقعاهم این گل پسرشبیه نون خامه ای شدهمبارک باشه عزیزم.نگران نباشین فقط دردوبیتابیش چندساعت وله
مامان آرتین
14 اسفند 92 16:01
مبارک مبارک مبارک مبارک میگم طاها جونم تو این عکس کپ بابا حمید شدی یک روز شبیه مامی غزل یک روز شبیه بابا حمید خیلی ورورجکی کلک خاله
مامان نغمه
16 اسفند 92 17:18
بسلامتی باشه گلم... پس طاها خانم مثل هیراد من مسلمون شد حلقه کردین یا جراحی؟